۱۳۸۷ مرداد ۸, سه‌شنبه

روايتی از عبيد زاكانی


شيخنا عبيد زاكانی، غير از چيزهایی كه توی كتاب ادبيات فارسی در مدرسه بما ياد داده اند، روايات نغز ديگری هم دارد. منجمله به روايت او،
قطب الدين شيرازی، استاد ِ سعد الدين مولتانی، "... در حجرۀ مدرسه يكی را می گا...
شخصی دست به در حجره نهاد. مولانا گفت: چه می خواهی؟
گفت: جايی هست كه دو ركعت نماز بگزارم؟
گفت: اينجا جا نيست. مگر كوری نمی بينی ما از تنگی جا دو به دو بر سر ِ هم رفته ايم!